لوح محفوظ

لَوح مَحْفوظ جایگاهی است که تمام اتفاقات عالم در آن ثبت شده است. این اتفاقات، همراه با جزئیات کامل است و به هیچ وجه قابل تغییر و دگرگونی نیست. جنس این کتاب معلوم نیست، هرچند قطعا از جنس کتاب کاغذی و مادی نیست. گاهی از این لوح با نام‌های ام الکتاب، کتاب مسطور، رق منشور، کتاب مکنون و کتاب حفیظ نیز یاد می‌شود.

در مقابل آن، لوح محو و اثبات قرار دارد که محل ثبت حوادث و اتفاقاتی است که قرار است محقق شود و برخلاف لوح محفوظ، اموری که در آن نوشته شده است، بر اساس شرایط و ضوابطی قابل تغییر و تبدیل است.


مفهوم‌شناسی

لوح در لغت به معنای صفحه‌ای است که در آن نوشته می‌شود مانند کاغذ، پوست، سنگ و یا هر چیز دیگری که قابل نوشته‌شدن باشد.

معنای اصطلاحی

طبق آیات و روایات موجود، تمام پدیده‌های هستی از کوچک و بزرگ در دو کتاب یا دو لوح تکوینی نوشته شده است که هر کدام از آنها ویژگی خاص خود را دارند. یکی از آنها لوح محفوظ است؛ این لوح، کتابی است که تمام پدیده‌های عالم با قلم تقدیر در آن ثبت شده و از هر گونه تغییری محفوظ است.

دیگری لوح محو و اثبات است که محل محل ثبت حوادث و اتفاقاتی است که به مرحله فعلیت خواهد رسید. آنچه در این کتاب نوشته شده قابل تغییر و تبدیل است.

در آیه زیر به این دو لوح اشاره دارد:

یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ (ترجمه: خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات می‌کند، و اصل کتاب نزد اوست.)

نام‌های دیگر

لوح محفوظ در متون دینی نام‌های دیگری نیز دارد که عبارتند از: ام الکتاب، کتاب مسطور، رقّ منشور، کتاب مکنون و کتاب حفیظ.

واقعیت

بدون شک، تعبیر لوح و قلم برای تقریب ذهن و برای تشبیه است. نباید آن را با قلم و کاغذ و کتاب معمولی مقایسه کرد. بلکه، این لوح، حقیقت والایی مانند عرش و کرسی است که وجود دارد و علم به وجود آن تنها از طریق نقل به‌دست می‌آید.یکی از دیدگاههای کارگشا در توسعه پذیری معنا در قرآن، نظریه «وضع الفاظ برای ارواح معانی» است. این دیدگاه برگرفته از اصلی عرفانی است که بر اساس آن، مراتب طولی معنای الفاظ، روح واحدی دارند که برای تمام مصداق ها به نحو حقیقی صادق است . براساس این نظریه لفظ برای یک معنای کلی وضع شده باشد، بدون اینکه خصوصیات مصادیق آن اعم از جسمیت و غیر آن لحاظ شود. در این وجه چه بسا اتفاق می‌افتد که برای این معنا قالب‌های متعدد و مصادیق زیادی باشد که از لحاظ جسمانیت و غیر آن و تجرد و تقدس و خلاف آنها متفاوت باشد.لوح در قرآن کریم از الفاظی است که مشمول همین قاعده ونظریه است.

علت ثبات محتویات

لوح محفوظ، گنجینه علم خدا و آیینه صفت عالمیت اوست و چون علم خدا عین ذات اوست، سزاوار نیست که در این لوح تغییری حاصل شود و لذا هیچ وقت در آن تغییر و تبدیلی رخ نمی‌دهد و محتوای آن همواره ثابت و استوار است.

ویژگی‌ها

بر اساس آیات و روایات، این کتاب ویژگی‌هایی دارد که برخی از آنها عبارتند از:

  • این کتاب جایگاه علم کلی خداوند است که شامل علم به تمامی موجودات از کوچک وبزرگ می‌شود و اعم از پدیده‌هایی است که فعلیت یافته و یا هنوز به صورت قوه است ووجود عینی و خارجی پیدا نکرده است. گاهی از آن، به عنوان کتاب مبین نیز یاد می‌شود.
  • این کتاب محل علم جزئی پروردگار است که شامل علم به حالات اشخاص و جوامع، بروز و ظهور حوادث و اتفاقات جزئی و شخصی است. همچنین شمارش تمام موجودات در آن قرار دارد. گاهی از آن به عنوان کتاب حفیظ یاد شده است.
  • این کتاب، جایگاه حقیقت قرآنی است و قرآن پیش از نزول به قلب پیامبر در آنجا قرار داشته است.
  • این لوح در عین محدود بودن مشتمل بر تمام مخلوقات است و مجموع پدیده‌های عالم را دربر می‌گیرد.

تفاوت با لوح محو و اثبات

در مقابل لوح محفوظ، لوح محو و اثبات قرار دارد که مظهر قدرت مطلق خداوند است. محتوای این لوح، برخلاف لوح محفوظ، قابل تغییر و دگرگونی و پاک کردن و نوشتن مجدد است. آنچه در این لوح نوشته شده به صورت مشروط و معلق است و تحقق یا عدم تحقق آن، وابسته به تحقق شرایطی است. مثلا برای یک شخص، پنجاه سال عمر نوشته شده، ولی به این صورت که اگر صله رحم کند، شصت سال خواهد بودو اگر قطع رحم کند، چهل سال خواهد بود. به همین صورت، اگر او صله رحم کرد، در آن کتاب پنجاه سال محو و شصت سال ثبت خواهد شد.

این حقیقت در قرآن کریم به صورت‌های دیگری هم بیان شده است و در آیاتی از قرآن از تغییر سرنوشت برخی از اشخاص و جامعهها خبر داده است. در این آیات، خاطرنشان کرده است که گاهی قضای الهی بر چیزی تعلق گرفته ولی در اثر عوامل خاصی آن قضا تغییر داده شده است. ازجمله این موارد، جریان یونس است. در قرآن کریم بیان شده است که هم سرنوشت او و هم سرنوشت قومش به واسطه اعمال نیکی که انجام دادند تغییر کرد. در مورد خودش بیان می‌شود که قرار بود یونس تا روز قیامت در شکم ماهی بماند ولی او در شکم ماهی به تسبیح خدا پرداخت و خدا این قضا را تغییر داد و او را از شکم ماهی بیرون آورد:

فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ (ترجمه: و اگر او از زمره تسبیح‌کنندگان نبود، قطعاً تا روزی که برانگیخته می‌شوند، در شکم آن [ماهی‌] می‌ماند!)

در مورد قوم وی نیز بیان شده و از آیه بعدی فهمیده میشود که قرار بود بر قوم یونس بلا نازل شود، ولی این قوم وقتی آثار بلا را دیدند ایمان آوردند و آن بلا از آنان برداشته شد و تامدت‌ها در رفاه و آسایش بودند.

فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إیمانُها إِلاّ قَوْمَ یونُسَ لَمّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی حینٍ (ترجمه: چرا هیچ شهری نبود که [اهل آن‌] ایمان بیاورد و ایمانش به حال آن سود بخشد؟ مگر قوم یونس که وقتی [در آخرین لحظه‌] ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم، و تا چندی آنان را برخوردار ساختیم.)

عوامل تغییردهنده سرنوشت

در روایات بسیاری، از تاثیر اعمال خوب یا بد مانند اخلاق خوب و صله رحم و صدقه دادن و یا گناهان ویژه در سرنوشت انسان، وسعت و تنگی روزی، و بلندی و کوتاهی عمر مطالبی آمده است. جایگاه این تغییرات که در قضای الهی صورت می‌گیرد، همان لوح محو و اثبات است.

از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده که او از پیامبر اسلام درباره این آیه ۳۹ سوره رعد پرسید، آن حضرت فرمود:

«صدقه دادن درست و نیکی به پدر و مادر و انجام کار خوب، بدبختی را تبدیل به سعادت می‌کند و بر عمر می‌افزاید و از حوادث بد حفظ می‌کند.»

پانویس

  1. سبحانی، مع الشیعه الامامیه، ص۱۰۵.
  2. میراحمدی، عبدالله، تحليل كارآمدي نظريه وضع الفاظ برای ارواح معانی، در نشریه خرد نامه صدرا، شمار۳، دوره۲۴، بهار ۱۴۰۰، طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۰، ج۲، ص۳۲۰.
  3. سوره یونس، آیه۶۱.
  4. سوره ق، آیه۴.
  5. سوره بروج، آیه۲۱-۲۲.
  6. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۴، ص۲۰۷.
  7. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۳۰.
  8. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۶۶.
  1. فالمسميات بلغت في التغير إلى حيث فقدتجميع أجزائها السابقة ذاتا وصفة والاسم مع ذلك باق ، وليس إلا لان المراد في التسمية إنما هو من الشئ غايتة ، لا شكله وصورتة ، فما دام غرض التوزين االاستضائة أو الدفاع باقيا كان اسم الميزان والسراج والسلاح وغيرها باقيا على حاله.فكان ينبغي لنا ان نتنبه أن المدار في صدق الاسم اشتمال المصداق على الغاية والغرض ، لا جمود اللفظ على صورة واحدة . طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۰

منابع

  • سبحانی، جعفر، مع الشیعه الامامیه.
  • سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • مجمع البحوث الاسلامیه، شرح المصطلحات الفلسفیه، مشهد، مجمع البحوث الفلسفیه، ۱۴۱۴ق.

پیوند به بیرون